محل تبلیغات شما

(: Blue



دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را 

"شهریار"



-واسه من که پنجره یه آرزوی مبهم بود
ولی تو پنجره باشه تموم دیوارت 

ببخش منو اگه بوی زخم چرکینمو 
زجه های کبودم میشه موجب آزارت

دیگه صدای گریه ی بی وقتم نمیشکنه 
سکوت سرد و پر از انبساط افکارت

خیلی انتظار کشیدم که شاید بیای 
باز برای بدرقم با اون لباس گلدارت

و دل خوشم کنی با یه دروغ مصلحتی 
که میشه شاید بازم بیام برای دیدارت

ولی چه فایده که خوابت عجیب سنگین بود! 
صدای خاطره هامون که نکرد بیدارت 

میگن روزه گرفتی و دیگه غزل نمینوشی! 
بمونه این آخرین غزلم واسه افطارت
---
تعبیر یه خوابی که تو ذهنی خستس
اون آخرین در نجاتی که همیشه بستس 

تو یه تکرار خسته ای که فقط یکباره 
وحدت اون دردایی هستی که بیشماره

-پیری از نظر من صرفا کلمه ای واسه بیان سن و سال نیست!
میتونه به معنای بیشتر زندگی کردن، تجربیات بیشتر، گذر عمر هم باشه! 
این یه واقعیته که با گذشت زمان ما هر روز پیر تر میشیم، 
مثلا پیرتر از ده سال پیش!
زندگی کلا دو دستس، تا یه جایی کودکی، از یه جایی پیر و پیرتر میشی!

-نه صرفا برای افرادی که کودکی خوبی داشتن نیست!
احساس پیری یه ادم مسن رو ندارم ولی نسبت به گذشته خودم  تجربیاتم بیشتره.
و این که دنبال کلمات نیستم، شما به کلمه پیری توی اون مصرع اشاره کردی :) 

گه مایل دنیایم وگه طالب عقبا
انداخت خیالت زکجایم به کجاها

"بیدل دهلوى"


-اندر آن روز که پرسش رَوَد از هرچه گذشت
کاش با ما سخن از حسرت ما نیز کنند

(چقدر سخت شده نوشتن
با غمگین ترین حالت دل چه کنم) 

-بله درست میفرمایید.
-چرا دیگه چیزی نمینویسی؟ 0_o البته تا جایی که من اطلاع دارم.
میشه نوشت مثلا از روزمرگی ها، لازم به ذکره که شما از وقتی اولین دست نوشته یا شعرت رو میذاری تا باقی بخونن دیگه تنها خودت نیستی و مسئولی در مقابل مخاطبینت که منتظر نوشته هاتن! 

خیالبافی فرایند خطرناکیه، 
روحت هربار کیلومترها از خودت دور میشه، 
یه روزی روحت راه برگشت رو گم میکنه



- و به ناگاه از چشمانمان افتادند،
و این، بدترین نوع سقوط برایشان بود


- آدم وقتی خسته است دل کندن آسون میشه




یجا نوشته بود:
اگه اهمیتی نداره، وانمود نکنید که حال بد دیگران براتون مهمه. 



:) 

-جای امیدواری هست که ساعت خوابم درست بشه! 
-شاعر میفرماید : ای دل تو خریداری نداری، افسون شدی و یاری نداری 
اون یکی شاعر میفرماید :همیشه اولش خوبه، همیشه اخرش سخته
دیوانه و دیوانه و دیوانه و مستم، غیر از تو وغیر تو کسی را نپرستم
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید، میترسم از اون لحظه که دیونه نباشی
شعر هایم برای تو بگذار روی طاقچه ات، رازهایم برای تو ببند دور دست هایت، بالهایم برای تو بگیر پرواز خواهد کرد
میاد یه روزی اون، موهاش مشکیه، هرکی بپرسه من میگم بهش کیه، اون خاطراتمه، روزای رفتمه، اون معنی تمومه این شعرای دفتره
کجا درد تو از تنم بیرون میره، چرا غمم تموم نمیشه، چه دور از من باشی،چه با من تنها شی، همینه حال من همیشهتا کی خیال من باشی، عشق محاله من باشی، تا کی برای قلبم رویا شی
از این ادما دورم کن، بد و خوب نداره خستم اونا که دست مردونه دادن فهمیدیم چقدر پستناز این ادما دورم کن، نمیخوام هیچکیو اصلا، تا وقتی کارشون گیره همشون دورمون هستن


 واین گونه بود که بی غذا موندم :|

به خودم سر زدم بعد کلی دوری، به خودم سر زدم حالش اصلا خوب نیس، تو چشام زل زد و بهم خندید، انگاری این وسط یچی اصلا جور نیست

:)) جهته تغییر روحیه اهنگ گوش میدم!



0_0

آخرین جستجو ها

mauvociwork ۩۞۩ اللهم عجل لولیک الفرج ۩۞۩ Margaret's site ریتمیک ترین اهنگ ها Nihon Music newsscanteapum1989 به انجمن صلصال خوش آمدید.Välkommen till Salsal Föreningen i Sverige nocujage آموزش نرم افزار PDMS - E3D - به صورت مقدماتی و پیشرفته. علمی مذهبی